4 سالگی
تولد 4 سالگی
دارم یواش یواش مرد میشم مامان که به قد و بالام نگاه میکنه کلی عشق میکنه با یکی یکدونه اش.
وقتی یادش میاد فرشته کوچولویی که یک زمانی تو دلش وقتی تکون میخورد و از رو شکم تکون خوردناش معلوم بود و همه رو ذوق زده میکرد الآن از رو مبل میپره ، رو میز کامپیوتر میره و از اون بالا میپره پایین با باباش فوتبال بازی می کنن کمک مامانش ظرف میشوره ، اتاقشو بهم میریزه و دستور میده جمعش کن و اگر حرف گوشش نکنن قهر میکنه و کارهایی که هرکدوم قصه خودشونو دارن
چه لذتی از این بالاتر که ببینی داره دردونه ات بزرگ میشه و هر روز خواستنی تر میشه و داره آرزوهای بابا و مامانش رو برآورده میکنه و حتی صبح ها که مهده دل مامانش براش تنگ میشه و یک روز نمیشه به مهد زنگ نزنه
فرشته زمینی مامانم حالا4 سالش تموم شده و نی نی وبلاگ هم تو متولدین امروز بهش تبریک گفته مرسییییییییییییی
یک پست جدید میذاریم برای تولد 4 سالگی و عکسهارو تو همون پست میذاریم به همین زودی ها انشاله