13 بدر93
13 بدر سال 1393
امسال با عزیز و آقا بزرگ 13 رو گذروندیم، امسال مادرجون و آقاجون به خاطر مشکلاتی که پیش اومده بود اصلا بیرون نیومدن چه برسه به اینکه با ما بیان 13
ما هم که تنها بودیم با آقا بزرگ و عزیز رفتیم 13 خوب بود، بابا جایی بردمون که تا حالا نرفته بودیم، 13 امسال هوا بارونی بود،جوری که صبحانه رو تو ماشین خوردیم،هوا بهاری و عالی بود، هر از گاهی بارون شدید میشد و نمیشد نشست و یک موقعی هم بارون نم نمک میزد و لذت میبردی، با این حال من که تو ماشین بند نبودم، هوا سرد و گرم حالیم نبود ،جای وسیعی رو پیدا کرده بودم و فقط میدویدم
قبل از ما آتیشی روشن کرده بودن و وقتی ما رسیدیم اونا رفته بودن و ما هم آتیش آماده داشتیم همین موندگارمون کرد، تا ساعت 3 موندیم و به خاطر بارون برگشتیم
زیاد عکس ندارم آخه به زور باید نگه میداشتن تا عکس بگیرم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی