تولد بابای
بابا جونم تولدت 1000 بار مبارک
امروز صبح مامانی بیدارم کرد و بهم گفت که تولد بابامه ، منم از ذوق تولد از خواب بیدار شدم ، همینجوری باید نازم و بکشن و بغلم کنن و لوسم کنن تا چشمام رو باز کنم و لی امروز صبح از اسم تولد چشمام باز شد و تو تختم نشستم ، بعد صورتمو تمیز شستم و صبحانه کوچولو خوردم و لباس پوشیدم و منتظر شدم بابایی بیدار شه و به بابا جونم صبح که بیدار شد گفتم بابایی تولد مبارک یعنی تولدت مبارک
اینهام حرفهای مامانیه برای تولد دوست داشتنی ترین بابای دنیا
اول مهر سال 59 خدا یک گل به زمین هدیه داد و زمین اون گل رو به دست سرنوشت داد و سرنوشت اون گل رو تو قلب من کاشت تا جایگاه خالی قلبم باغچه یک گل باشد
جشن میلادت را به پرواز می روم
دراین خانگی ترین آسمانِ بی انتها
آسمانی که نه برای من
نه برای تو
که تنها برای “ما” آبیست
روزی که به دنیا آمدی هرگز نمیدانستی زمانی خواهد رسید
که آرامش بخش روح و روان کسی هستی که با بودن تو دنیا برایش زیباتر است
بهانه ی زندگیم تولدت مبارک