کیف جدید
کیف بن تن(BEN10 )
از اونجایی که مهدکودکمو دارم عوض میکنم و مامان داره زودتر از معمول منو میبره پیش دبستانی مادرجون مهربون پنجشنبه که برای خرید بیرون بودند بک کیف بسیار بسیار خوشکل برام خریدند.
ساعت 11 مادر جون اومدن خونه و ماهم در آستانه لالا کردن بودیم و از اونجا که خونم بالای خونه مادرجون ایناست و بالکن خونمون روی حیاط مادرجون ایناست مادر جون صدام زد و گفت : مهرزاد بیا برات جایزه گرفتم.
مامان منم از پله ها اومدن پایین و یک کم خرده وسیله که مامان خواسته بودنو گرفتن.
منو که میدونید چقده عاشق بن تنم دیگه اینقد کیف تو بغلم فشار دادم و دادم و بعدم کولم کردمو خوابیدم
از شما چه پنهون صبح جمعه ساعت 6 بیدار شدم تو رختخواب نشستم و یک کشو قوسی به خودم دادم و به مامان که داشت یک چشمی منو نگاه میکرد صبح بخیری گفتم و لج که پاشو بریم مهدکودک
این من :
اینم مامان :